بسیج هنرمندان که سازمانی پنج ساله محسوب می‌شود به همت او و همفکران هنرمندش راه‌اندازی شده تا بسیاری از هنرمندان معتقد به مکتب و مرام و شیوه انقلاب اسلامی بدون الزامات پرسنلی و ساختاری دور هم جمع شوند و فکر کنند و دل بدهند و «کار تولید» کنند. آنچه در ذیل آمده است، بررسی کار این گروه و تحلیل اتفاقاتی است که الزامات مبارزه و هوشیاری در این روزها را می‌طلبد. چرا که به گفته قنادیان دشمن امروز با سلاحی ناشناخته به سراغ ما آمده است، سلاحی که هدف اصلی‌اش مردد کردن مردم نسبت به باورهای خود و اصولی که براساس آن در حال گذر از بحران‌های پیش رو هستند. سلاح این روزها به نظر قنادیان، فرهنگی و از نوع علوم انسانی است، نه جنگ افزارهای رایج و شناخته شده.

--------------------------------------------------------------------------------
جناب آقای دکتر قنادیان،‌ از پایان جنگ تحمیلی تا کنون که جنگ تمام عیار دشمنان جمهوری اسلامی، جای خود را به یک نبرد فرهنگی داده است، سال‌ها می‌گذرد؛ در این 21 سال الفاظ مختلفی برای این نبرد استفاده شد و تعابیر متنوعی برای این رویارویی مطرح شد؛ می‌خواستم بدانم که در مرحله اول به نظر شما تفاوت جنگ نرم با سایر تعابیر یا به بیان دیگر تهاجم فرهنگی که قبلاً مصطلح بود، چیست؟‌
به نام خدا. به نظر می‌رسد، آنچه به عنوان جنگ نرم از آن یاد می‌شود،‌ محصول یک فرایند تهاجمی غرب علیه ما است که امروز به این نقطه رسیده است. مقام معظم رهبری حدود 17 یا 18 سال پیش که قطعاً رسانه‌هایی مانند ماهواره یا اینترنت نبود یا حداقل به فراگیری امروز نبودند بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند و پس از آن که بسیاری آن را نپذیرفتند یا جدی نگرفتند، اوضاع اتحاد عوامل بیرونی و درونی دشمنان ما در مباحث فرهنگی به جایی رسید که معظم‌له بحث «ناتوی فرهنگی» را مطرح کردند. «شبیخون فرهنگی»، «غارت فرهنگی» و... همه الفاظی بود که به تناسب وضعیت رویارویی فرهنگی ما و غرب از آن استفاده شد، امروزهم رویارویی به نقطه حساس و سرنوشت سازی رسیده که نه تنها نخبگان بلکه اقشار مختلف را درگیر خود نموده و عنوان «جنگ نرم» را به خود اختصاص داده است.

همانگونه که گفتید اینها همه یک جریان است، اما سؤال آن است که چه تفاوت‌هایی بین این مراحل وجود دارد؟

جنگ با مبانی فرهنگی با توجه به هدف‌های مقطعی، ابزارهایی که از آن استفاده می‌شود و همچنین نوع عمل می‌تواند متفاوت باشد. مثلاً در مقطعی برای دشمن کافی بود،‌ وقتی می‌دید جوان‌ترهای ما فقط ظاهرشان تغییر یافته است. اما اینک به چیزی کمتر از نابودی اساس باورهای اقشار ما یا حداقل استحاله ما هوی آن راضی نیست.

به‌ نظر شما الان هدف اصلی جنگ نرم کجاست؟

همه بسیج شده‌اند تا در همه چیز تردید وارد کنند. تردید رمز عملیات جنگ نرم است. اینکه هر کس در هر جایگاهی مردد شود.

در حوزه ابزار، عناصر جنگ نرم چیست؟

در این جنگ فرهنگی ـ رسانه‌ای مانند جنگ نظامی عناصری وجود دارد که مقایسه آن با هم برای فهم بهتر موضوع بسیار راهگشاست.

نقطه‌های اصلی هر جنگی منابع انسانی است، فضا و ابزار است، تبادل تجهیزات و نرم افزار و پیام است. در جنگ نظامی شما با سرباز و لشکر و تیپ و گردان روبه‌رو هستید اما در جنگ نرم نیروی انسانی چینش منظمی در طرفین ندارد. افراد اصناف، هنر‌مندها،‌ دانشگاهی‌ها،‌ حتی بازاریان و کارمندان می‌توانند در دوسوی صحنه نقش بازی کنند. این چینش نامنظم کار را به مراتب از یک نبرد نظامی پیچیده‌تر می‌کند. در حوزه تجهیزات هم به جای تانک و تفنگ و هواپیما ما با امواج رسانه‌ها، تیتر روزنامه‌ها، ماهواره و رادیو، فضای مجازی، بلوتوث، پیامک و... روبه‌رو هستیم.

مهم‌ترین گلوگاه آسیب پذیری ما در جنگ نرم کجاست؟

در هر نبردی چه سخت و چه نرم مهم‌ترین دغه‌غه پاسداری، غافلگیر شدن است. همان طور که قبلاً هم اشاره کردم سربازگیری دشمن در نبرد فرهنگی از میان خود‌ ماست. به همین دلیل باور جنگ برای بسیاری سخت است. حتی کسی که خودش مزدور بی‌مزد و سرباز دشمن شده نمی‌داند در خدمت چه کسی است چه برسد به برادر یا همسر یا فرزند وی!

فعالان فرهنگی به‌خوبی می‌دانند در سال‌های گذشته بسیاری از خواص و حتی مسؤولین هم این حرکت ناملموس را نه درک می‌کردند و نه باور. همه شبهه‌ها و مباحثی که مطرح شد به همین دلیل بود. آنها باور نمی‌کردند که چنین اتفاقی در شرف وقوع است و بحث «توهم توطئه» را مطرح کردند. آنقدر شبهه کردند و انکار تا دیدیم بسیاری از بخش‌های جامعه دچار دگرگونی شد.

بالاخره باید ما این جنگ را برده حساب کنیم یا باخت خود را باور کنیم؟

جنگ نرم خودش ماهیت برد و باختی ندارد. مقدمه‌ای است برای وادادگی‌های دیگر، وادادگی‌ اقتصادی، سیاسی، نظامی و از همه مهم‌تر اجتماعی و تاریخی. در جنگ نرم ما به جای جغرافیای میهن نیروی انسانی‌‌مان را از دست می‌دهیم و هر چقدر بیشتر کار کنیم می‌توانیم جلوی خسارت را بهتر بگیریم. واقعیت تلخی که تاکنون با آن درگیر بودیم یک نوع خوشبین بودن و ساده‌لوحی تاریخی است. یک کم کاری است. یک سرگرمی جاهلانه بر مباحثی است که استعدادهای ما را به مرور نابود کرده است.

مباحثی است که ما را به مرور نسبت به آینده تفکر اجتماعمان غافل نموده است. بحث اصلی در یک جنگ رسانه‌ای- فرهنگی این است که هرچه درایت، تدبیر، حوصله و دقت هم افزایانه ما بیشتر باشد می‌توانیم حتماً دشمن را به عقب‌نشینی وادار کنیم.

مجموعه داشته‌های خودمان در این تقابل فرهنگی چیست؟

خوشبختانه نیروهای خوبی داریم. پشتوانه فرهنگی غنی و اعتقادات عمومی محکم و استواری داریم اما همه اینها توسط یک نیروی درونی باید سازماندهی شود. نیرویی که رهبر معظم انقلاب به آن «بصیرت» نام نهاده‌اند. چگونه نمی‌شود با چراغ «بصیرت» و به پشتوانه تاریخ جواب تردید آفرینی دشمنان را نداد؟

تا این جای بحث تئوری قضیه است، در عمل این بصیرت را باید در کجای کار پیدا کرد؟

همانطور که گفتم مهم‌ترین چیز آن است که افراد باور کنند که جنگ است. همه اقشار به نخبه‌های خود نگاه می‌کنند و نخبه‌ها اکثراً از هنرمندان تأثیر می‌پذیرند. شاه‌بیت نبرد نرم، موضوع نیروی انسانی است. هنرمند و فرهیخته ما باید روی پای خودش بایستد. من معتقدم نیازی به این نیست که کسی چیزی را به کسی آموزش بدهد. هنرمند و فرهنگی این جامعه وقتی در جایگاه تمدنی خودش قرار بگیرد و اوضاع را به خوبی درک کند می‌داند چطور و چگونه این بار را به منزل برساند. در جنگی که اندیشه و فرهنگ و فکر یکایک آدم‌ها در خطر است، پرچمداری و نبرد هم به عهده یکایک خود آنهاست.

در بسیج هنرمندان در این زمینه چه تدابیری دارید؟

ما به روحیه مستقل و آزاده هنرمندان ایمان داریم، همین که بتوانیم هنرمندان را آگاه کنیم و آنها را در جریان قرار گرفتن در این جبهه پیچیده قرار دهیم کافی است. الان کانون تفکری در همه جای ایران فعال است که نقش هنرمند را تعریف کند. تاریخچه و مبانی نظری و نقش عملی آنها را به ایشان بگوید. من مطمئنم اکثر هنرمندان، اعتقاداتی دارند که براساس آن مسؤولیت جنگ نرم را خود خواهند پذیرفت و این تهاجم و حصر فرهنگی- رسانه‌ای نیز مانند سایر عرصه‌های تهاجم به ملت و اعتقاد ایرانیان شکستنی است. 

منبع پايگاه خبري جوان